کیست میثم او که در عصر سکوت
علی گفت و سرش بردار رفت
در مکتب انسان ساز و تربیتکننده امام علی (علیهالسّلام) شخصیتهای بسیار ارزنده و بزرگواری وجود دارند که هر یک از آنها در طول تاریخ الگوی ارزنده برای جامعه بشری بودهاند. یکی از این شخصیتهای بزرگوار که علاقه خاصی به علی (علیهالسّلام) داشت و حضرت علی (علیهالسّلام)نیز متقابلاً وی را بسیار دوست میداشت، «میثم تمار» است. حیات پربار و شهادت افتخارآمیز او برای همه انسانهای آزاده و مسلمان درس و سرمشق و الهام است.
از سالهای آغازین زندگی او اطلاعات چندانی در دست نیست محققان نوشتهاند:
1- وی فرزند یحیی و از سرزمین «نهروان» که منطقهای میان عراق و ایران است. بعضی او را ایرانی و از مردمان فارس دانستهاند»
2- لقب تمار را از این جهت به میثم دادهاند که وی در کوفه خرما فروش بود.
معنای غدیر
83. نماز، بالاترین وقت ملاقات و استحضار و
حضور در محضر خدا است... نماز برای خضوع و خشوع جعل شده است با همۀ مراتب
خضوع و خشوع. [در محضر بهجت:1/222]
84. نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ [لذّت بخش ترین لذتها] که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست! [در محضر بهجت:1/222]
85. نماز، اعظم مظاهر عبودیّت است که در آن، توجه به حقّ می شود. [در محضر بهجت:2/377]
86. تمام لذتها روحی است؛ و آن چه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه
نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در
نماز است. [در محضر بهجت:2/392]
87. قُرب، مراتبی دارد و بالاترین آنها لقاء است. و هر مرتبه از مراتب
قُرب را مقرّبی است که بالاترین آنها نماز است. [نکته های ناب: 78]
88. نماز، عروج مؤمن است و عروج، مستلزم قرب و لقاء است... مؤمن بعد از
لقای او، نه تنها به سراغ حبشیّه [زن زشت، کنایه از غیر خدا] نخواهد رفت،
که خیال او را هم نخواهد کرد. [نکته های ناب: 82]
حضرت رقیه (س) که بود.
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین (علیه السلام) در منابع شیعی آمده است، اما در بعضی منابع در این باره اختلاف وجود دارد.
در
کتاب کامل بهایی نوشته علاءالدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله
که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده،
آمده است، اما در مورد نام او که آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و … اختلاف
است.
همچنین سید بن طاووس در کتاب «لهوف» خود مینویسد: «شب عاشورا که
حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) اشعاری در بیوفایی دنیا میخواند، حضرت
زینب (س) سخنان ایشان را شنید و گریست. امام (علیه السلام) او را به صبر
دعوت کرد و فرمود: «خواهرم ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و
رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم،
برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و
خویشتندار باشید.»